■ مبانی نظری ، آری یا خیر ؟ بخش معماری

قبلا یکی - دو بار دیگه هم گفتم که وقتی طرح کننده سوال به خودش زحمت نمی ده غیر از دو سطر کلی گویی چیز دیگه ای برای همرشته هاش بنویسه، دلیلی نداره انتظار مشارکت و توضیح و مثال و مصداق داشته باشه.

یعنی چه ؟

با سلام
مبانی نظری = پایه و اساس بصری = زیر بنای مفهومی برای خلق یک اثر ،
مانند مبانی هنرهای تجسمی ، یک هنرمند گرافیست و یا نقاش باید بطور زیربنایی مفهوم نقطه خط و سطح و حجم را بداند و شناخت و درکی کافی از اشکال پایه ای هنری خود داشته باشد ، تا بتواند از این اشکال که مبنای هنر هستند بهره مفیدتری ببرد ، مثلا من نقاش نمیدانم که یک خط عمود با یک خط افق چه تفاوتی دارد در اینصورت چه حسی از این خطوط را می توانم به دیگران منتقل کنم ، حتی اگر بوم طراحی من بسیار زیبا هم کار شده باشد ، در حیطه هنر نقاشی دو نوع نقاشی داریم که یک نوع معروف است به هنری و دیگری معروف است به بازاری ، مسلما یک اثر هنری با رعایت مفاهیم بصری توانسته هنری شود و یک اثر بازاری فاقد این مفاهیم هستند.
در معماری هم همینطور است ، اگر معماری را از جنبه هنری بسنجیم باید خیلی از موضوعات را در آن لحاظ کنیم و اگر از روی عدم شناخت به مبانی نظری طرحی را به جود بیاوریم ، چنین طرحی برابراست با معماری معمول و مرسومی که همه جا به چشم میخورند ،
مهم این نیست که چرا دیگری مفاهیم معماری را در طرحش منظور نکرده ، مهم این است که ما نسبت به طرح خود دقت بیشتری داشته باشیم.
مثلا من معمار باید بدانم که تمامی شکلهای حجمی و سطحی موجود در دو حالت طبیعی و مصنوعی ، تشکیل و ترکیب شده اند از سه شکل هندسی و پایه ای ، سه گوش (مثلث) چهار گوش (مربع) گرد (دایره) و اگر چنین چیزی را ندانم ، پس در اینصورت از ابتدایی ترین حالت شکلها و فرمها چیزی را نمیدانم ،
کاربردی بودن این مفاهیم در طراحی معماری بستگی به طراح دارد که بخواهد چگونه به طرح خود نگاه کند و از چه زاویه ای بخواهد طرحش را مورد بررسی قرار دهد ، این موضوع یک امر مطلقی نیست که بخواهیم برای همه ی معماران آن را یکی بدانیم.
موفق باشید

سلام
خانم مهندس فردوسی به نظر میرسه که اولا" شما متوجه سوال بنده نشدید. شما به مبانی نظری در معماری اعتقاد دارید یا خیر؟ حالا اگه شما میتونید این سوال کلی را جزئی تر طرح کنید خوشحال میشم.
ثانیا" هنگامی که قرار باشه یک بحث شکل بگیره باید جرقه آن در یک بحث کلی بخوره تا هرکس به نوبه خود بتونه در جزئیات نظر بده.
ثالثا" فکر می کنم کسی که نمی تونه کلیت یک مساله را درک کنه نمیتونه در جزئیات همون مساله نظر بده. به عنوان مثال شما اول کلیت یک معماری رو درک می کنید سپس به جزئیاتش مانند مصالح ، ریز فضاها ، احجام ، و ...... میپردازید.

سلام
جناب ذبیحی شما به عنوان یک معمار آیا از مبانی نظری استفاده می کنید یا نه؟
و آیا اولویت اول کارها و پروژه های شما مبانی نظری هست یا خیر ؟
و می تونیم اینجوری بگیم که بعضا" اساتیدی هستند که به مبانی نظری اعتقاد ندارند و می گویند که هنگامی که کار انجام می شود خود گویای مبانی نظری خود است.

با سلام خدمت دوست گرامی جناب آقای مهندس سمیعی.

سوال بسیار خوبی پرسیدید.واز نظر کلی بودن نیز بسیار خوب بود چون از نقطه نظرات دوستان بهتر میتوان استفاده کرد.